هههههههههههههههه
دیروز داشتم نذری پخش میکردم در یه خونه رو زدم دختر آمد جلو دری نذری رو برداشت تو چشام نگاه کرد با لبخند گفت انشاالله هر چی حاجت داریبهش برسی
منم نامرد نکردم گفتم من فقط یه حاجت دارم
دختر چشاش گرد شد داش از حدقه بیرون میزد گفت: خوب چیه؟
منم یکم مکث کردم با لبخند گفتم: آزادی مردم مظلوم غزه!
نمیدونم چرا درو محکم بست و خدافظیم نکرد. فکر کنم اسراییلی بود!
[ پنج شنبه 93/5/16 ] [ 4:51 عصر ] [ nastaran ]